منشور اخلاقي امام خميني در مديريت
هنر نهم
اخبار،کتب،مقالات،پایان نامه های مدیریتی


منشور اخلاقي امام خميني در مديريت


نويسنده: ابوالحسن حسي;ن زاده

با نگاهی دقیق و عمیق به نحوه رفتار مدیریتی امام خمینی (ره) می توان گفت که اندیشه و عمل مدیریتی امام منطبق بر نظریات دانشمندان علم مدیریت و نحوه رفتار آن حضرت براساس اخلاق و احساس تعهد دقیق و عمیق دینی بود.
    
بر این اساس، عنایت به نحوه مدیریت رهبر فقید انقلاب اسلامی در جایگاه مدیریت قابل تامل و تعمق است.
    
نویسنده مطلب کوشیده است نگاهی اجمالی به منشور اخلاقی امام خمینی در مدیریت داشته باشد. اینک مطلب را که از مجله دین و سیاست شماره 11 و 12 گرفته شده با هم از نظر می گذرانیم: انواع مدیریت سیاسی امام خمینی (ره)
    
در حیات سیاسی امام خمینی (ره)، سه نوع مدیریت ویژه قابل تبیین است که بنا به شرایط و مقتضیات از سوی ایشان اعمال می شد:
1.مدیریت مبارزه
    
این نوع مدیریت معطوف به انقلابی گری است که حول سه محور ایمان، اتحاد و ایدئولوژی، با رهبری و مدیریت امام در یک پروسه زمانی از آغاز حیات سیاسی او شروع شد. مدیریت بر نفس، اولین مرحله ای بود که امام آن را به عنوان اولین اصل مدیریت انتخاب کرده بودند. در مرحله دوم امام، رهبری و هدایت نیروهای انقلابی را عهده دار شدند. (از 15 خرداد 42 تا 13 آبان 43) وقتی رژیم پهلوی پی به وجود رهبری اثربخش و بی بدیل امام برد تصمیم به تبعید ایشان گرفت با این وجود امام مدیریت و هدایت مردم مبارز را از طرق مختلف ادامه دادند که مهمترین آن، تبیین ایدئولوژی حکومت اسلامی و ولایت فقیه در قالب درسهای حکومت اسلامی به عنوان الگوی جانشین بعد از فروپاشی رژیم طاغوت بود. (از 13 آبان 43 تا یک آبان 56) با اعلام فضای باز سیاسی جهانی و تحولات اجتماعی در ایران که منجر به تشدید مبارزات انقلابیون گردید اما مبارزات را رهبری می کردند. (تا سال 57)
    
2. مدیریت بحران
    
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، دشمنان داخلی و خارجی از یک سو در جهت خاموش کردن و کاستن شتاب پیشرفت انقلاب، با بهره گیری از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری، با ایجاد ناامنی، آشوب، کودتا، تفرقه افکنی در صف انقلابیون اعم از حاکمان، مردم و گروه های مبارز، تحریم اقتصادی، حمله نظامی، عملیات روانی و ... بحران آفرینی نموده و از سویی دیگر اختلاف سلایق و گرایشات جریانهای انقلابی منجر بروز شرایط دفعی فقدان تصمیم گیری گردیده و به شکل گیری بحرانهای تهدیدآمیزی را در پی داشته است؛ امام با هوشمندی و اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت بی منتهای الهی و با پشتیبانی مردم متدین موفق به اداره این بحرانها گردیدند.
    
3.مدیریت راهبردی
    
امام براساس جهان بینی اسلامی به انقلاب می نگریستند و آن را محدود و محصور در مرزهای ایران نمی دانستند و در جهت احیای امت اسلامی (جامعه سازی) و ساختن حکومت الگو و ام القری (دولت سازی) برای جهان اسلام و سایر کشورهای آزادیخواه و مستضعف از هیچ اقدامی فروگذار نکردند. تاسیس نهادهای انقلابی جهت تقویت انتظام، وفاق، امنیت، اقتدار ملی و معنوی، رفاه اقتصادی، رشد علمی و صنعتی و ... از یکسو و اصلاح نهادهایی مثل صدا و سیما، دانشگاه، رسانه های گروهی، مطبوعات، ارتش، نیروی انتظامی و ... جهت ساماندهی اجتماعی فرهنگی و ... از سوی دیگر از جمله چنین اقداماتی است.
    
مدیریت مبارزه دوران قبل از انقلاب را شامل می شود و دوگونه دیگر به دوران حکومتداری امام بعد از انقلاب اسلامی برمی گردد.
    
منشور اخلاقی امام در مدیریت
    
در بین معتقدین به جایگاه مثبت اخلاق در عالم سیاست برخی اخلاق را بازتاب شعور دینی و التزام به هنجارهای ارزشی که از سوی دین تجویز شده دانسته اند. برخی اخلاق را بازتاب شعور اجتماعی دانسته و درک و تعریف آن را به صورت اصولی و معیاربندی شده در اجتماع میسر می دانند. اخلاق فردی نزد ایشان جایگاهی ندارد چرا که انسان در اثر تعامل با دیگران است که به مصداق یابی در ارزش گذاری معیارهای اخلاقی می پردازد. گروهی دیگر، اخلاق را امری فردی و بر مبنای وجدان، توجیه و تعریف می کنند (کاظمی، 1376، 37، 34) گروه اول را الهیون، دومین گروه را اجتماعیون و گروه آخر را وجدانیون می نامیم.
    
برخی امام را در گروه اول قرار می دهند و نظریه اخلاقی سیاست امام را از آن منظر بررسی و توجیه می کنند که البته تلقی درستی بوده و قابل انکار نیست لیکن نباید ابعاد دیگری که امام علاوه بر دیگر دیدگاه های الهیون مورد توجه قرار دادند مغفول واقع شود لذا نگارنده معتقد است جایگاه اخلاق درنظر و عمل سیاسی امام فقط محدود به تعهد دینی نمی شود بلکه تعهد به جامعه و مردم و تعهد به نفس و وجدان را نیز باید به آن اضافه نمود.
    
البته این تعهد ناشی از اعتماد ایشان به خدا، به نفس و به مردم و بیانگر قاعده حسن ظن به عنوان یک اصل اخلاقی موکد در اسلام است.
    
تبلور تعهد در نگرش امام (ره)
    
تعهد امام به حوزه های سه گانه دین، جامعه و نفس، منجر به شکل گیری یک مثلث اساسی در نگرش امام می شود. ثمره تعهد به دین، تکلیف گرایی است و تعهد به جامعه، نظریه مصلحت را شکل می دهد و تعهد به نفس منجر به آرامش روحی و روانی امام می گردد.
    
تکلیف گرایی
    
حضرت امام (ره) با الهام از آموزه های قرآنی که هدف بعثت انبیاء را برقراری عدالت می دانند، سیاست را وسیله ای برای رسیدن به عدل به حساب می آورد. «عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته، شان و مقامی نیست بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام اسلام است».
    (
خمینی (ره)1379، 44)
    
در جایی دیگر در یک موضع گیری تاریخی می فرمایند «ما مامور به انجام وظیفه و تکلیفیم نه حصول نتیجه». (کلمات قصار، 1374، 50)
    
امام (ره) با تاثیر ازنهضت سیدالشهداء (ع) تاکید داشتند:«سیدالشهداء(ع) و اصحاب او آموختند تکلیف را؛ فداکاری در میدان و تبلیغ در خارج میدان». (صحیفه، 17، 59)
    
او استراتژی مدیریتی خویش را با الهام از تکلیف گرایی قرآن و سیدالشهداء(ع) اتخاذ کرده و توجیه قواعد عرفی «نادرستی مبارزه اقلیت در برابر اکثریت» را به شدت رد می کردند. سیاست مداری از نظر امام یک شغل نبوده بلکه یک وظیفه است. (سادات نقوی، سایت امام خمینی(ره))
    
آرامش روحی
    
حضرت امام(ره) با نیروی الهی اعتماد به نفسی که داشتند در موضع گیری های خویش در برابر بحرانی ترین حوادث و شرایط، خونسردی و آرامش خود را چنان حفظ می کردند که در پاره ای مواقع اسباب شگفتی می شد.
    
وقتی خبر شهادت حاج آقا مصطفی (ره) (فرزند ارشد امام که خیلی محبوب امام بودند) به ایشان رسید، امام در پیامی به ملت ایران فرمودند:«این طور قضایا مهم نیست. خیلی پیش می آید. برای همه مردم پیش می آید... یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم...». (صحیفه، 1، 255) ایشان حتی در مراسم تشییع و خاک سپاری هم شرکت نکردند و شب هنگام پس از زیارت حرم مطهر حضرت علی (ع) بر سر مزار فرزندش رفته و با چهره ای باز و آرام نخست برای یکایک عالمان مدفون در آن مقبره، اعلام قرائت فاتحه کردند و در پایان از حاضران خواستند برای مصطفایش طلب مغفرت کنند و در حالی که همه چشمها گریان بود، در پایان بدون کوچکترین آزردگی و گرفتگی از حاضران تشکر و از آنجا بیرون رفتند. (روزها و رویدادها، 3، 1377، 4-123)
    
امام در شب کودتای نوژه مورخه 19/4/1359، علی رغم اطلاع از آن و اینکه ممکن است محل سکونتش بمباران شود، منزل خود را ترک نکرد و این خبر نه تنها هیچ تاثیری در زندگی روزمره اش نمی گذاشت بلکه او را در تصمیم بر ادامه راه جدی تر و مستحکم تر می کرد (گونه شناسی بحرانها، 1381، 105)
    
او پس از قریب یک قرن عمر پربرکت خویش در وصیت نامه الهی سیاسی خویش تصریح می کند:«با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت شما خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم
    
جایگاه مصلحت اندیشی
    
یکی از ابتکارات حضرت امام(ره) طرح مقوله مصلحت است که بر مبنای فقه پویای جواهری ارائه و منجر به ارائه الگوی حکومتی جمهوری اسلامی شد (افتخاری، 1384، 941) و این امر بر اساس اخلاق و تعهد به مردم، منجر به انجام برخی از رفتارهای سیاسی امام با توجه به مصلحت بود.
    
امام در خصوص اهمیت مصلحت فرمودند: «مصلحت نظام و مردم از امور مهمه ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سوال ببرد». جایگاه مصلحت به قدری مهم است که حاکم اسلامی می تواند قراردادهای شرعی که خود با مردم بسته است را در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک جانبه لغو کند. تصریح کلام امام(ره) و اقدام عملی ایشان در ارتباط با مساله حج حکایت از آن دارد که اولویت مصلحت از معنا و محتوای نظریه ولایت فقیه، امری پذیرفته شده می باشد. (افتخاری، 1383، 16) تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در اواخر بهمن 1366 با فرمان ایشان و تاکید بر اینکه غفلت از مصلحت گاهی موجب شکست اسلام عزیز می گردد صورت گرفت. (صحیفه، ج 20، 176)
    
استراتژی مدیریت مبارزاتی امام
    
امام (ره) در رهبری انقلاب تا 22 بهمن 57، چهار دوره را پشت سر گذاشتند:

1.فردسازی (از ابتدا تا 16مهر 1341)
2.رهبری سیاسی مذهبی (از 16مهر 41 تا 13 آبان 43)
3.رهبری در تبعید (از 13 آبان 43 تا 1 آبان 56)
4.فرماندهی مبارزات (از 1آبان 56 تا پیروزی انقلاب 57)
    
طی این چهار دوره، امام با اتخاذ دو استراتژی تعلیم و تبلیغ و مبارزه منفی، هدایت گروه های انقلابی را به دست گرفتند و ضمن مخالفت با استراتژی پارلمانی که توسط برخی گروه ها تجویز می شد، به مبارزه مسلحانه نیز اعتقادی نداشتند.
    
استراتژی پارلمانی که استراتژی اصلی نهضت آزادی علیه رژیم شاه بود در دیدگاه امام جایی نداشت چراکه مبارزه را در آن دوران مشکل می نمود. قبول این گونه مبارزه مستلزم به رسمیت شناختن رژیم و قانون اساسی بود که برابر بود با زیرپا گذاشتن تعهد نسبت به دین و جامعه دیندار وحتی نفس مهذب، وقتی حکومت هیچ تعهدی نسبت به دین و مردم ندارد چطور امام آن حکومت را به رسمیت بشناسد «هل جزاء سیئه سیئه مثلها» (شوری، 30)
    
حضرت امام(ره) شجاعانه، در برابر این استراتژی ایستاد و در نامه ای به اتحادیه دانشجویان در تاریخ 24/11/56 تصریح کردند: «... و جدا از خواست هایی که لازمه اش تایید رژیم پهلوی است اجتناب کنید.». (صحیفه نور، 1، 46)
    
غیراخلاقی بودن و ناکارآمدی این استراتژی دلیل مخالفت امام با آن بود:
    1-
تقلب گسترده انتخاباتی که بیانگر نادیده گرفتن حقوق و آزادی مردم و برگزاری انتخابات فرمایشی بود.
    2-
فقدان تشکیلات سیاسی مردمی و آزاد: تنها احزابی که قدرت داشتند، احزاب دست پرورده رژیم مثل حزب ملیون و حزب مردم بودند و در سال 1353 با انحلال احزاب، حزب واحد رستاخیز روی کار آمد.
    3-
بی توجهی به آراء و حقوق مردم: طبق اصل 48قانون اساسی، شاه می توانست هریک از مجلسین شورای ملی و سنا یا هر دو را در آن واحد، منحل کند.(خسروی، 1379، 230)
    
درخصوص استراتژی مسلحانه، امام مخالفت علنی و جدی نکردند چون نمی خواستند گروه هایی مثل سازمان مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق را از همان ابتدا طرد کنند و مهلت دادند تا با اصلاح انحرافات خویش در صف انقلابیون باقی بمانند چراکه مدیریت امام(ره) مبتنی بر استفاده از هرگونه ظرفیت برای وحدت و همبستگی مردم بوده و تعهد امام به مردم مانع از هرگونه تدبیر مغایر آن بود. ازطرفی باتوجه به اقتضای شرایط داخلی و خارجی، احتمال تلفات گسترده و اعتقاد به سیاست پیروزی خون بر شمشیر، اعتقادی به مبارزه مسلحانه نداشتند. (همان، 282) و با هوشمندی می دانستند رویارویی ملت مسلح، منجر به تقویت دشمنی بین ارتش و ملت شده و دیگر نمی شود در قلوب ارتشیان نفوذ کرد و امام با برادر خواندن ارتش برای ملت، از آنان خواست تا در کنار ملت قرار گیرند. (همان، 71) تز مردمی بودن ارتش در زمان انقلاب یکی از بهترین تدابیر امام بود که با تاکتیک اهداء گل در برابر گلوله به ثمر نشست. (صدر، سایت امام خمینی(ره))
    
مهمترین استراتژی امام تعلیم و تبلیغ بود: «تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اساسی ماست. وظیفه فقها، است که عقاید و احکام و نظامات اسلام را تبلیغ کنند و به مردم تعلیم دهند تا زمینه برای اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام در جامعه فراهم شود». (خمینی، 1379،120) ایشان تمامی اجتماعات مسلمین را درخدمت تبلیغات وتعلیمات به منظور تقویت عواطف برادری و همکاری، راه حل پیدا نمودن برای مشکلات جاری، جهاد و کوشش دسته جمعی می خواستند. (همان ، 2-131)
    
تعهد به دین
    
امام(ره) با شناخت کامل و جامعی که از دین داشتند به صورت تئوری و عملیاتی به مخالفت جدی با تز جدایی دین از سیاست پرداختند. درس های امام درخصوص حکومت اسلامی در نجف (1/11/48 تا 20/11/48هـ.ش) وتلاش عملی ایشان در مبارزه با رژیم طاغوت که ضددین بود موید این ادعا است. ایشان با اعتقاد به قاعده تدریج در عمل، مبارزه را با نوشتن کتاب کشف الاسرار آغاز کردند و در آنجا تصریح کردند که «جز سلطنت خدایی، همه سلطنت ها خلاف مصلحت مردم است. جز قانون خدایی، همه قوانین باطل و بیهوده است». (کشف الاسرار، بی تا، 186) سپس با موعظه و نصیحت، فرستادن نماینده به دربار، تهدید و درنهایت مخالفت جدی با سلطنت، اصل تبلیغی مبارزه را که قاعده تدریج باشد را حفظ کرد و بر انجام ادای تکلیف تاکید داشتند.
    
تعهد به جامعه
    
حضرت امام(ره) به نیروی مردم، اعتماد عجیبی داشتند؛ شهید مطهری(ره) در این باره فرموده اند: «من با رهبران بزرگ دنیا اعم از مذهبی، غیرمذهبی و ضدمذهبی آشنا هستم، هیچ کدام به اندازه امام به مردم معتقد نبودند». (صدر، پیشین) امام به پاکی و خلوص مردم ایران وجهان اعتقاد داشتند و آنان را دارای فطرت پاک انسانی می دانستند و خلاف شاه که لبخند به خارج و اخم به مردم داشت، ایشان لبخند به مردم و اخم به خارج (قلدر و مستکبر) داشتند. امام، مردم را جانشین خدا در زمین و آنان را خانواده باریتعالی می دانستند. ایشان اعتقاد داشتند مردم پاک و فداکار بوده برای انجام هر کار مثبتی آمادگی دارند. مردم ایران را با یاران نزدیک پیامبر و ائمه اطهار(ع) مقایسه نموده و بر مردم زمان صدر اسلام ترجیح می دادند و می فرمودند: «اینها آقای ما هستند، اینها به ما منت دارند» (صحیفه، ج18، 159) و (من دست اینها را می بوسم». (صحیفه، ج10، 219)
    
مقام معظم رهبری در این خصوص فرمودند: (امام) در سخت ترین مراحل به مردم اطمینان فراوان داشتند. در یکی از پیام های خود به مردم فرمودند: «من شما را خوب می شناسم، شما هم من را خوب می شناسید». (خسروی، 137) اما در جواب طرفداران سیاست گام به گام که مبارزه با استبداد را توامان ناممکن می دانستند، می نویسند: «من با شاه با یک قلم و چند صفحه کاغذ مبارزه می کنم و اگر یک وقت محتاج به کمکی باشم ملت من به من کمک خواهد کرد.» (سلطانی، 1362،97) این اعتقاد و اعتماد به مردم پشتوانه تعهد امام به مردم بود.
    
حضرت امام(ره) براثر تهذیب نفس و خودباوری واعتماد به نفس، به مراتب بالای آرامش رسیده بودند. تصمیم گیری های امام ناشی ا زنگرش اعتقاد به وجود رابطه مستحکم بین بینش ها و گرایش ها است که براساس آن ریشه تمام معضلات بشر فقط در مسائل اجتماعی نیست بلکه عامل اساسی، عدم تهذیب و تزکیه و فقدان گرایشات معنوی است. (عیوضی، سایت امام خمینی) لذا با اساس خواندن روح و نفس انسان، خاستگاه تصمیم گیری ها و رفتارهای انسان به آن برمی گردد. پس باید به نفس و روح توجه کرد و آن را پرورش داد و تقویت نمود و با طی سیر مراتب عرفانی نفس به نفس مطمئنه رسید که قادر به خالقیت و تحول آفرینی و امور «کن فیکون» است. لذا امام نظریه انقلاب درونی را مطرح می کردند که انسان دارای روحی است و جسمی، که انسان به روح انسان است نه جسم؛ لب انسان، روح انسان است. (صحیفه، ج5، 114)
    
شجاعت، صراحت، صلابت، عدم ذلت پذیری وعزت نفس بالااز ثمرات اعتماد به نفس امام بود که تاریخ مبارزات امت مسلمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، در هر لحظه و هر صحنه آنها را به تصویر می کشد.
    
وقتی دکتر امینی، نخست وزیر وقت، قرار بود خدمت امام(ره) د رقم برسد، امام با اکراه پذیرفتند اما با رسیدن امینی سریع اتاق را ترک کرده و به اندرونی رفتند امینی و اطرافیانش آمدند و منتظر ماندند، امام که آمدند همه به احترام امام بلند شدند و پس از نشستن، امام شروع به نصیحت و انتقاد از امینی کردند امام در این برخورد، دو درس دادند: 1-ازطرفی نمی توانستند حضور داشته باشند و به مهمان احترام نگذارند که حمل بر بی ادبی و عدم رعایت شوون معاشرتی شود. 2-ازطرفی نمی توانستند احترام بگذارند که تایید نظام ظالمانه شاهنشاهی باشد، لذا غایب شدند و ضمن نشان دادن عزت یک مسلمان واسلام، اعتراض خود را با نصیحت و نقادی به رژیم ظلم و ستم اعلام نمودند. (فرامرز قراملکی، 83)
    
امام هرگز تن به سازش و ذلت در برابر اجانبی که متکبرانه و قلدرانه درپی ربودن منابع معنوی و مادی ملت ایران بودند نمی داد و می فرمودند: «ما باید سال های طولانی زحمت و مشقت بکشیم یا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیم. اگر این مهم را انجام دادیم مطمئن باشید که هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضرر بزند» (صحیفه، 15، 192) درجای تاکید کردند:«اطمینان داشته باشید اگر بخواهید می شود، اگر بیدار شوید می خواهید، شما بیدار شوید وبفهمید ...غربیها از ما بالاتر نیستند.» (صحیفه، 13، 286)
    
امام(ره) اعتماد به نفس خویش را با کلام نافذ خویش به مردم تلقین می کردند و آنان را صبور و با شهامت می نمودند. نشریه تایمز لندن می نویسد:«خمینی مردی بود که توده ها را با کلام خویش مسحور می کرد. وی به زبان مردم عادی سخن می گفت و به طرفداران فقیر و محروم، اعتماد به نفس می بخشید. این احساس آنها را قادر می ساخت تا هر کسی را که سر راهشان بایستد، با مشت از بین ببرند. وی به مردم نشان داد که حتی می توان در برابر قدرتهایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید». (خسروی،314) امام با القای امید و نوید پیروزی به ملت برای تقویت روحیه فرمودند:«من به شما و آقایان محترم و به ملت ایران، اطمینان می دهم که دستگاه با شکست مواجه خواهد شد.(همان311)
    
مدیریت امام (ره) بعد از انقلاب
    
با پیروزی انقلاب اسلامی، و استقرار نظام جمهوری اسلامی، امام با دو نوع مدیریت بحران و مدیریت راهبردی به حل و فصل مشکلات و چالشها و اداره جامعه اسلامی پرداختند ایشان ریشه مشکلات جوامع را فقدان تهذیب و تزکیه می دانستند و تصریح کردند که اکثر مشکلات جامعه از آخوندهای نامهذب دانشمندان سازنده سلاح مخرب و دانشمندانی است که توسط بیگانگان تطمیع می شوند. دانش و علم دین اخلاق را مضر به حال بشریت می دانستند و تاکید می کردند که اگر علم درخدمت قدرت و امیال (شهرت، شهوت، طمع ورزی و...) قرارگیرد. سقوط وتباهی جامعه را به همراه خواهد داشت. اگر سیاست مداری بر طریق اخلاق نباشد. او چاقوکش ازکار درمی آید. (صحیفه ج 18، 175).
    
تصمیمات امام، ترجمان آیات و روایات و سنت پـیامبر ائمه بوده که پس از نزدیک یک قرن تعلیم و تعلم و تزکیه و تهذیب و فراگیری و تدریس شاخه های مختلف اعم ازفلسفه، عرفان، فقه اصول، اخلاق و... تحقق یافته بود. (عیوضی پیشین) و همه حوزه ها برای کسب معرفت دینی نزدیک به هم درتحقق شخصیت جامع امام، موثر و شکل دهنده بودند و سیر مراحل شکل گیری عمل امام مبتنی بر آن بوده است.
    
دیدگاه های امام درحوزه های مختلف تاثیر داشتند. مثلاتاثیر عرفان در مدیریت امام به این نحو بود که ایشان درقدم اول، بهبود وضعیت مسلمین را یقظه و بیداری می دانستند (صحیفه، 18، 175).
    
امام از همان بدو ورود و تشکیل دولت موقت، اسلام را خط قرمز قرارداده و تصمیم گیری های خویش را برمبنای آن قرارداده بودند. ایشان پس از اینکه ماهیت لیبرالیستی نهضت آزادی نزد مردم روشن شد. تصریح کردند که عدم آشنایی و اطلاع نهضت آزادی به اسلام و فقه اسلامی موجب گمراهی می شود. از این رو، برخورد با آنان را لازم دانسته و برعدم رسمیت آن تاکید کردند. (گونه شناسی بحرانها، 43).
    
شیوه امام دربرخورد با دولت موقت تا افشا شدن ماهیت آن روشی براساس حمایت، تعقیب و مراقبت ضمن نظارت بر آن بود که تذکرات لازم را می داند ولی مهمترین مساله حرکت در راه اسلام اصیل بود که با احدی بر سرآن معامله نمی کردند (همان، 38).
    
او دربرابر موج ترورهای شخصیت های برجسته نظام از جمله در دیدار با خانواده شهید مفتح فرمودند:
    
این شهادت ها دنباله آن شهادت هایی است که در اسلام از اول تا حالاواقع شده است. مذهب تشیع مذهب شهادت است از اول با شهادت تحقق پیدا کرده است و با شهادت ادامه پیدا کرده. (صحیفه، ج 11،388).
    
خطاب به آقای سیدرضی شیرازی نیز تصریح کردند: جوانان ما از شهادت در راه هدف که همان اسلام است استقبال می کنند. (صحیفه ج9، 86)
    
ایشان بر خدامحوری به عنوان روح کارها تاکید داشتند. ایشان به فرزندشان فریده مصطفوی- توصیه کردند:
    
حسابتان را با خدا صاف کنید و به مردم کاری نداشته باشید بعضی از مردم به آدم بد می گویند، از خدا بترسید و به بنده های او کار نداشته باشید». (رجایی 1378، 293)
    
ایشان با تاکید بر اصالت هدف و نیت، در جلسه شورای عالی دفاع در منزل حاج احمد و هنگام پخش موسیقی از صداوسیما در جواب آقای موسوی اردبیلی که سوال کردند چرا علی رغم حرمت موسیقی در تحریرالوسیله، الان حلال است؟ امام فرمودند:
    
موسیقی از سایر رسانه های کشورهای غیرمسلمان به دلیل نیت و هدف آنها فساد است و حرام ولی از صداوسیمای ایران چون می خواهد فکرها را از خمودگی نجات دهد حلال است.(همان، 299)
    
حضرت امام(ره) در جنگ تحمیلی، برای مقابله با متجاوزان بعثی، مردم را برای دفاع از سرزمین و کیان اسلامی به عنوان یک تکلیف شرعی بسیج نموده و بیشترین موفقیتهای جنگ 8 ساله به وسیله مردمی به دست آمد که با اعتقاد به اسلام، به عنوان یک تکلیف شرعی و دینی در پاسخ به صدور جهاد توسط نائب امام زمان(عج) به جبهه های نبرد حق علیه باطل آمده بودند و حتی ارگانهای دولتی را نیز در پیام 7 ماده ای خود، موظف شرعی کردند که از مخالفت بپرهیزند تا دشمنان بهره برداری نکنند.(صحیفه 13، 228)
    
امام با عنایت به اینکه این جنگ را جنگ بین دو کشور ندانستند و یک جنگ عقیدتی خواندندپیامی خطاب به ملت و ارتش عراق نیز صادر کرده و با آنان اتمام حجت کردند. (کمتر از یک ماه، هفت مرتبه ملت و ارتش عراق را به طور مستقیم مورد خطاب قرار دادند) (درودیان، 1380، 58) ایشان برجسته ترین هدف اساسی جنگ را دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام ذکر کردند. (صحیفه، ج21، 96) دین محوری و اسلام گرایی امام نه تنها در مرزهای ایران محدود نشده بود بلکه تمام بشریت و ابرقدرتها را نیز به اسلام دعوت کردند. ایشان در نامه تاریخی خود به گورباچف تصریح کردند:
    
از شما می خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والاو جهان شمول اسلام است که می تواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد. (روزها و رویدادها، 337)
    
امام از همان بدو ورود به ایران وقتی فهمیدند که کمیته استقبال تشکیل شده و می خواهند فرودگاه را فرش کنندو ایشان را با چرخبال به بهشت زهرا ببرند، فرمودند: «مگر می خواهند کوروش را وارد ایران کنند؛ من می خواهم در میان امتم باشم و همراه آنان بروم ولو پایمال شوم.»(رجایی، 110)
    
ایشان بر واقع گویی به مردم تاکید داشتندو بارها به مسئولین، وزرا و... لزوم گزارش دهی و گفتن واقعیات به مردم را جهت رفع ابهامات ضروری می دانستند. (همان، 125) امام از انجام کارهایی که به ظاهر کوچک بود که مردم عادی و عوام انجام می دادند دریغ نمی کردند و هیچ وقت ادعا نمی کردند که این کار در شان من نیست. از من کارهای بزرگتر از این برمی آید. ایشان حتی از بسته بندی آجیل برای رزمندگان دریغ نمی کردند.(همان)
    
امام در موضع گیری مهم در برابر غائله ای که حزب خلق مسلمان آذربایجان به راه انداخته بود در 18 آذرماه 1358، اعلام کردند: «... ما نمی خواهیم که برادرکشی شود... ما اگر یک روز به مردم بگوییم، خود مردم آذربایجان کار را اصلاح می کنند».(صحیفه، 10، 266)
    
آن حضرت در پاسخ به موج ترورهای اوایل انقلاب فرمودند: «بکشید ما را،ملت ما بیدارتر می شود. ما از مرگ نمی ترسیم». (صحیفه7، 182) در 9 آذرماه 1358 در مصاحبه با خبرنگار مجله تایم در خصوص تسخیر لانه جاسوسی فرمودند:«عدم شناخت صحیح شما از مردم ایران موجب اشتباهات بسیاری است. ملت ایران به مناسبت ظلمهایی که از آمریکا دیده است نسبت به آمریکا کینه عجیبی دارد». (صحیفه، ج11، 161-155) در مقابل محاصره اقتصادی کارتر و دولتش، ایشان فرمودند: «ما ملتی هستیم که به این گرسنگی خوردنها عادت کردیم». (همان، 9-38) و «این محاصره اقتصادی که خیلی از آن می ترسند، من یک هدیه ای می دانم برای کشور خودمان». (صحیفه، 14، 116-114)
    
امام(ره) همیشه با مردم مدارا می کردند. اگر مرتکب اشتباهاتی می شدند آنان را تذکر می دادند و درصدد جذب بودند: برخورد با بنی صدر، جبهه ملی، نهضت آزادی و... موید این مدعاست. ایشان حتی به بنی صدر پس از عزل از مقام ریاست جمهوری گفتند: شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هوای نفسانی کن، خداوند می پذیرد تو را، آبروی تو را اعاده می کند. (همان، 3-492) ایشان پس از قطع رابطه آمریکا با ایران، آن را طلیعه پیروزی خواندند و به نفع ملت مظلوم در برابر ظالمان آمریکایی خواندند (صحیفه، 12، 4-233) و از آن برای ایجاد یاس و ناامیدی ملت ایران جلوگیری و به نفع وحدت و انسجام ملی بهره بردند. (گونه شناسی بحرانها، 97)
    
آن حضرت در مرحله اول جنگ، با تشکیل ارتش بیست میلیونی (مردمی)، اعتماد خویش به مردم را علنی کردند و مهمترین موضع راهبردی امام در جنگ مقاومت مردمی و همه جانبه بود و هنگام تشدید جنگ، خواستار حضور گسترده مردم شدند و در برابر جنگ شهرها، به دلیل تعهد به مردم مظلوم عراق، مقاومت کرده و از مقابله به مثل پرهیز کردند.(همان، 70)
    
امام(ره) در عرصه سیاست خارجی، نگاهی جهانی داشتند و اعتقاد به ارزشهای اسلامی را مبین نوعی احساس مسئولیت نسبت به جامعه جهانی تلقی می کردند. تاکید بر نفی ظلم و ظلم پذیری، نفی سلطه و سلطه گری و نفی سکوت و برخورد انفعالی از مبانی فکری امام بوده و کرارا می فرمودند که: «انقلابمان را به تمام دنیا صادر می کنیم» بر خلاف نظر لیبرالهای دولت موقت که با صراحت اعلام کردند ما قصد صادر کردن انقلابمان را نداریم. (باقری، 1379-18-17)
    
از لحاظ ساده زیستی و دوری از تشریفات، هم خود مرد عمل بودند و هم کارگزاران را به شدت از اخلاق کاخ نشینی برحذر و زیستن همانند مردم عادی و متوسط را توصیه می کردند: «اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خداوند تبارک و تعالی می خواهد در جامعه ما محقق کند مردم را از آن خوی کاخ نشینی به پایین بکشید».(صحیفه، ج17، 375) و اخلاق کریمه برای مسئولان را از جاهای دیگر بیشتر لازم می دانستند.
    
امام به شایسته سالاری در مناصب حکومتی تاکید داشتند. فرمان 8 ماده ای خطاب به ستاد پیگیری تخلفات قضایی در 15 دیماه 1361، و انحلال هیئتهای گزینش کشور اعلام کردند که هیئتهای جایگزین متشکل از افراد صالح، متعهد، عاقل، صاحب اخلاق کریمه، فاضل، متوجه به مسائل امور، بدور از تنگ نظری، تندخویی، مسامحه کاری، بدون ملاحظه روابط، به گزینش برای نیروهای مسلح وزارتخانه ها، ادارات، موسسات آموزشی و غیرآموزشی اقدام شود.(همان، 20-219)
    
قاطعیت حضرت امام(ره) چه در عرصه داخلی خطاب به مسئولان و کارگزاران (صحیفه، ج9، 285) برای حل مشکلات و چه به ابرقدرتها از جمله اسراییل، آمریکا (صحیفه، 5، 251 و 297) و به دولتها (صحیفه، 12، 33) و به کشورهای تحت ستم (همان، 147) ناشی از اعتماد به نفس امام و ضرورت انقلاب درونی انسانها و کشاندن آن به عرصه مقابله با استعمارگران بود.
    
امام در پیامی به مناسبت شهادت سیدمحمد علی قاضی طباطبایی(ره) فرمودند: «ما باید از کنار این وقایع، با تصمیم و عزم و خونسردی نگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است ادامه دهیم.»(صحیفه، 18، 230)
    
او به تمامی مسئولان برای دوری از حب نفس، به عنوان ریشه تمامی مشکلات، سخنان ایشان در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنی صدر (صحیفه، ج12، 2و141) و حتی پیام پس از عزل وی (صحیفه، ج14، 482) نیز بر ضرورت دوری از هوای نفس تاکید کرده اند.
    
پس از محاصره اقتصادی، حضرت امام(ره) با گرمی از آن استقبال کرده و تصریح می کنند: «اداره کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است... گمان نکنند اداره کل جهان به دست آنهاست».
    
    
ابوالحسن حسین زاده
نقل از روزنامه کیهان فارسی






تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط محمدفاضل شوکتی